کد مطلب:153856 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

منازل بین راه مکه تا کربلا
مورخین منازل بین راه مكه تا كربلا را كه حسین علیه السلام در این سفر پیموده است سی و هفت منزل به حساب آورده اند، و منازلی كه در تاریخ از آن یاد شده همه آنها منازلی نیست كه حسین (ع) شب یا نیمه روز در آن جا متوقف شده باشد بلكه جاهائی كه سر راه مسافرین چاهی حفر شده كه مسافران می توانستند وقتی را در آنجا بگذرانند و استراحت كنند چه شب یا روز منزل بحساب آمده، و فواصل این منازل هم متفاوت است از فاصله یك میل (دو كیلومتر) شروع شده تا سی و چهار میل كه 68 كیلومتر می شود.

و در بعضی از منازل حوادثی رخ داده و ملاقاتهائی انجام گرفته است كه در لابلای كتاب می خوانید.

خطیب علی بن الحسین الهاشمی نجفی منظومه ای سروده كه در آن منازل بین راه مكه و عراق را به نظم كشیده كه حقا بسیار جالب و در عین حال كوتاه و در حدود 56 بیت است و چون برای اهل ذوق و ادب از دوستان و شیعیان سرور آزادگان حسین بن علی (ع) تحفه ای است گرانبها لذا به نقل آن می پردازیم.

این منظومه مقصوره و شرح آن كتاب: «الحسین فی طریقة الی الشهاده» را تشكیل می دهد و اینك مقصوره را شروع می كنیم:




1- سار الحسین تاركا ام القری

ینحوا العراق بمیامین الوری



2- و قد أتی بسیره منازلا

حصبائها قد فاخرت شهب السما



3- فالمنزل الاول بستان ابن عا

مر و للتنعیم مسرعا اتی



4- و مر بالصفاح بالاهل وبا

لصحب و یتبع الخطی اثرا الحظی



5- ثم الی وادی العقیق بعدها

وافی و ذات عرق هصبها علا



6- و غمرة مر بها و مسلح

ثم افیعیة فیها ما ونی



7- و بعدها جاء لمعدن الذی

قیل الی بنی سلیم ینتمی



8- و عمق مر به و صحبه

تحفه كانهم اسدا الثری



9- و واصل السیر بركبه الی

ماء السلیلة و حادیه حدی



10- و راح بالمسری مجذا قاصدا

مغیثة فالنقرة ثم الفضا



11- و الحاجر المعروف منه سیر

الرسول قیسا ذاك رائد الهدی



12- و سار قاصدا سمیراء و من

ثم أتی توز و فید ما عدی



13- و حل بالأجفر و هو منزل

تنزله طی لوافر الكلا



14- و للخزیمیه لما ان اتی

یوما و لیلة عن المسری ونی



15- و حدثته زینب بما وعت

من هائف لما نعی عند الدجی



16- و بعدها وافی زرود و بها

وافاه ناعی مسلم ینعی الحجی



17- تنفس الحسین ثم الصعدا

و دمعه علی ابن عمه همی



18- ثم اتی للثعلبیة التی

بطان بعدها و من ثم سری



19- حیث السقوق و بها لاقی الذی

حدثه بما بكوفان جری



20- حتی اتی زبالة حط السری

و جائه الكوفی فی جنح الدجی



21- نعی له ابن یقطر رسوله

فیا له علی الحسین من نبأ



22- وراح للقاع یوالی سیره

و بعده الی العقبة انتحی



23- و ثم قد نحب بالسیر الی

واقصة یطوی السهول و الربی



24- ثم الی القرعاء وافی و الی

مغیثة غوث الوری حث السری



25- و مذ اتی الشراف فی طریقة

و حط ظعن المجد فی تلك الفلا






26- قال أیا احبتی تزودوا

من مائد و اكثروا من الروی



27- ثم سری و صحبه فی اثره

بشری اذا هم بأسنة القنا



28- فمال بالركب الی ذی حسم

و جائه الحر فكان الملتقی



29- قابلهم بخلقه السامی كما

سقاهم من غب ذلك الظما



30- و عندها اسمعهم خطابه

و اعلم الحر بما به اتی



31- اجابه الحر بلطف و غدی

كالعبد من مولاه یطلب الرضا



32- صلی الحسین الظهر فاتم به

الجیشان و الحر بمولاه اقتدی



33- و حین بالبیضة حل و غدا

یخطب بالجمع و كلهم صغی



34- فعندها نادوا جمیعا اننا

نكون یوم الملتقی لك الفدا



35- انت ابن بنت المصطفی و خیر من

طاف ببیت الله طوعا و سعی



36- و خامس الاشباه من قد وجبت

طاعته بامر جبار السماء



37- مزوا جمیعا بالعیب و الردی

یطوف بالخامس من آل العبا



38- ثم سری و الحر یسری جانبا

و اتفق الكل علی هذا السری



39- و صوت حادیه یدوی فی الفضا

و الكل للحادی و للرجر صغی



40- یا ناقتی لا تذعری بل شمری

للسیر فی ركب شقیق المجتبی



41- هذا الامام بن الامام من به

استقام هذا الدین و الشرك انمحی



42- یا مالك النفع و للضر معا

اید حسین السبط خیرة الملا



43- و اخذل یزید الجور و العهر الذی

او لده الشرك و غذاه الخنا



44- و مر بالاقساس لم یقل بها

و كان جل القس منه للردی



45- و مذ اتی عین الرهیمة التقی

بالرجل الكوفی فی رأد الضحی



46- حتی اتی قصر بنی مقاتل

رآبه الجعفی ضاربا خبا



47- ناشده الحسین امرا فابی

و الفتح مع سبط النبی ما هوی



48-و لم یفارقه الریاحی الی

ان وقف الطرف بسبط المصطفی



49- فضیق الحر علیه قائلا

حط عصی الترحال یابن المرتضی



50- فقال ورعنا ان نسیر غلوة

فقال لا تنزل الا بالعرا






51- فسئل الحسین ما اسم هذه ال

ارض فقال القوم تدعی نینوی



52- أغیر ذا اسم لها قالوا بلی

العقر فاستعوذ من كل بلا



53- قال اجل فهل تسمی غیر ذا

قالوا بلی هذی تسمی كربلا



54- و ههنا تشب نیران الوغی

و ههنا أحبتی تلقی الردی



55- قال انزلوا هنا اری مجدلا

و هیهنا ینهب رحلی و الخبا



56- هم المغاویر اذا حم القضا

هم المصالیت اذا اشتد الوغی



ضمنا از برادر ارجمند و بسیار عزیزمان فاضل و ادیب گرانمایه حجة الاسلام جناب آقای علیرضا رازینی كه این قصیده را به نظم فارسی سلیس و زیبا درآورده و ما را از ترجمه بی نیاز فرمودند صمیمانه تشكر می كنیم:



1- چون حسین از مكه با صد اشتیاق

شد روان با دوستان سوی عراق



2- برگذشت آن سرور از هر رهگذر

سنگ راهش شد بر انجم مفتخر



3- بوستان ابن عامر در رهش

افتخار اولین منزلگهش



رشته جمله علائق را گسست

بند احرام خود از تنعیم بست



4- همچنان یاران به دنبالش روان

كرد منزل در صفاح آن كاروان



5- بعد از آن با خون دل با سوز و آه

گشت وادی عقیقش جایگاه



ذات عرقش با جبال سربلند

گشت منزلگاه بر آن ارجمند



6- غمره و مسلح افیعه (افیعیه) هر سه را

بی توقف كرد پشت سر رها



7- معدنی با نام ابناء سلیم

گشت منزلگاه آن وفد كریم



8- بر عمق بگذشت آن سالار دین

جمله ی یاران به گردش چون نگین



9- آمدند آن ساقیان سلسبیل

تشنگان دجله بر ماء التسلیل



10- منزل بعدی مغیثه نام داشت

بعد از آنجا پای در نقره گذاشت



11- قیس پیك رهبر راه هدی

گشت در حاجر ز همراهان جدا



12- در سمیراء برگزید آن كه مكان

سوی توز و فید ز آنجا شد روان



13- راه یاران تا به اجفر گشت طی

سرزمین سبز و منزلگاه طی



14- در خزیمیه چو آن سرور رسید

یك شب و یك روز آنجا آرمید






15- مرگشان را زینب از هاتف شنفت

ماجرا را با برادر بازگفت



16- در مكان دیگری نامش زرود

كاروان كربلا آمد فرود



چون امام حق بدان منزل رسید

ماجرای قتل مسلم را شنید



17- دود آهش شعله زد تا آسمان

سیل اشك از دیدگانش شد روان



18- ثعلبیه بود و بعد از آن بطان

جایگاه آن شتابان كاروان



19- در شقوق آن سید آزادمرد

ماجرای كوفه را دریافت كرد



20- در زباله قصه درد آوری

گشت واصل ماجرای دیگری



21- این خبر را سرور خوبان شنید

پیك او فرزند یقطر شد شهید



22- كاروان زاده ی خیرالبشر

گشت اندر قاع و عقبه مستقر



23- كوه و صحرا را همی پیمود زود

وا قصه منزلگه بعدیش بود



24- بعد از آنجا پای در قرعا گذاشت

منزل بعدی مغیثه نام داشت



25- بر شراف آن اشرف عالم رسید

خیمه مجد و شرافت بركشید



26-گفت برگیرید آب ای دوستان

هم به مركبها دهید آب روان



27- گشت ناگه منزلی دیگر عیان

نخلها پیدا شد از نوك سنان



28- لاجرم اینك عیان شد ذی حسم

پیش پای زاده ی خیرالأمم



حر در اینجا راه بر احرار بست

صحبت اهل طریقت را شكست



29- اندر آن برخورد، آن قوم لئیم

رو به رو گشتند با خلق عظیم



30- پس حسین آن تشنگان را آب داد

پرده از اهداف سیر خود گشاد



31- چون غلامی حر ستاده در برش

با ادب دادی جواب سرورش



32- بر نماز ظهر چون آن مقتدا

بست قامت جمله كردند اقتدا



33- كاروان تا بیضه پیمودند راه

جمله را سوی حسین گوش و نگاه



باز فرزند علی لب باز كرد

بازگو با محرمانش راز كرد



34- گفتنش ای پور دخت مصطفی

جان مادر مقدمت بادا فدا



35- بهترین پروانه شمع حرم

ای صفا و مروه از تو محترم



36- ای جهانی را تو پنجم رهنما

طاعتت با امر حق واجب به ما






37- جمله یاران به گرد آن حبیب

بار بگشودند آن گه در عذیب



39،38- همچنان آنكاروان بودی روان

سوی مقصد با حدی ساربان



40- اشتر من ترس بر دل ناروا است

راكبت اینك شقیق مجتبی است



41- این حسین است و امام بن الامام

كفر از او نابود و دین از او تمام



42- ای خدای مالك هر نفع و ضر

یاوری كن ای خدای دادگر



43- خوار كن یا رب یزید بی حیا

خورده اندر دامن فحشا غذا



44- راه او آنگه به اقساس اوفتاد

با شتاب آن را به پشت سر نهاد



45 - منزل عین الرهیمه چون رسید

مرد كوفی را به وقت ظهر دید



46- قصر ابنإ مقاتل بعد از آن

گشت منزلگاه بر آن كاروان



ای دریغا اندر این منزل به او

شد عبیدالله جعفی روبرو



47- داد پندش لیك بی حاصل فتاد

داد سوگندش ولی سودش نداد



49،48- لحظه ای ننمود حر او را رها

بست ره بر روی سبط مصطفی



50- گفت بگذارید تا بهر نزول

جای امنی یابد این آل رسول



داد پاسخ حر به آن خیرالأنام

در بیابان بایدت كردن مقام



51- پس حسین پرسید این صحرا كجاست

پاسخش دادند نامش نینوا است



52- چون شنید عقر است نام دیگرش

استعاذت كرد سوی داورش



53- نام دیگر غیر عقر و نینوا

هست اینجا را به نام كربلا



54- آری اینجا سرزمین كربلا است

بار بگشائید كاینجا آشنا است



بار بگشائید پایان ره است

سالكان را آخرین منزلگه است



نی خطا شد آخرین منزل نبود

اشتران را پای اندر گل نبود



گرچه سیرش ظاهرا در خاك بود

باطنا چون شمس بر افلاك بود



كشتی قلبش بدون اضطراب

بود هر دم در دنو و اقتراب



اندر این معراج آن با عز و جاه

كس نداند تا كجا پیمود راه



جمله همراهان بخون كردند رنگ

دامن و سجاده ی خود بی درنگ



قافله سالارشان غافل نبود

بی خبر از ره و از منزل نبود



عالمی را سوی حق شد رهنمون

گفت چون: انا الیه راجعون